قرائات قرآنی از دیدگاه روایات(۳)
حديث سبعة احرف در بيان ائمّة معصومين
مضمون اين حديث با عبارات مختلف از پيامبر اكرم، امام اميرالمؤمنين، امام محمد باقر وامام جعفر صادق ـ عليهم السّلام ـ از سوي علماي شيعه روايت شده است.
الف. صدوق ـ عليه الرحمه ـ درخصال طي سندي از عيسي بن عبدالله الهاشمي و او از پدرش و او از پدرانش روايت كرده كه پيامبر فرمود: «أتاني آتٍ مِن الله، فقال: انّ الله يأمُركَ أن تَقْرَأَ الْقُرآنَ علي حرفٍ واحدٍ. فَقُلتُ: يا رَبِّ وَسِّعْ عَلي أُمّتي، فقال: انّ الله يأمُركَ أن تَقْرَأَ القُرآن عَلي سبعة أحرفٍ»
يعني: «از جانب خدا به من گفته شد كه خداوند ميفرمايد: قرآن را به حرف واحد قرائت كن، پس من گفتم اي پروردگار من! بر امت من توسعه بده (و آنان را در تنگنا قرار مده) كه آنگاه گفت: خداوند تو را امر ميكند كه قرآن را بر هفت حرف بخوان».
ب. ابوعبدالله محمد بن ابراهيم نعماني طي حديثي از امام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ نقل نموده كه آن عزيز فرموده است: «أُنزِلَ الْقُرآن علي سبعة أقسامٍ كُلٌّ مِنها شافٍ كافٍ وهي: أمرٌ و زَجرٌ و ترغيبٌ و ترهيبٌ و جدلٌ و مثلٌ و قصص».[1]
يعني: «قرآن بر هفت قِسم نازل شده هر يك از آنها كافي و شافي است و آنها عبارتند از: امر و زجر و ترغيب و ترهيب و جدل و مثل و قصص».
ج. محمد بن حسن صفّار طيّ حديثي از امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند كه آن عزيز فرمود: «تفسير القرآن عَلي سبعة أحرفٍ مِنهُ ما كانَ و مِنهُ ما لَم يكن بَعدُ ذلكَ تَعرفُهُ الْأئِمّه».[2]
يعني: «تفسير قرآن به هفت وجه ممكن است كه برخي از آن وجوه شناخته شده و برخي شناخته نشده است و امامان آن را ميدانند».
د. علّامة مجلسي (ره) با سند خود از حمّاد بن عثمان نقل ميكند كه به امام صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كردم: احاديث شما براي ما مختلف نقل شده است، فرمود: «اِنَّ القُرآن نُزِّلَ علي سَبعة أحرفٍ و أدني ما لِلإِمام أن يُفتي علي سبعة وجوهٍ... ثُمّ قال: هذا عطاؤُنا فامنن أو امسك بغير حساب».[3]
يعني: «قرآن با هفت حرف نازل شده و كمترين حقّي كه براي امام است اينكه بر هفت وجه فتوا بدهد و اين هدية خداست و ما ميتوانيم آن را به مردم ببخشيم و يا نبخشيم و امساك كنيم».
اينها احاديثي هستند كه در كتب مختلف شيعي از ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ نقل شده است و با توجه به اين كه قراءات قرآني و خصوصاً قرّاء سبعه هم عصر با امام باقر و امام صادق ـ عليهما السّلام ـ بودهاند و با توجه و مقدمهاي كه در ابتداي بحث بيان شد، مسلمين جهت آگاهي از نظر معصومين ـ عليهم السّلام ـ در مورد قراءات به آن عزيزان رجوع ميكردهاند و محال است كه آنان بدون جواب، ردّ كنند. پس چه با سكوتي كه دالّ بر رضاست و چه بياناً ـ كه هر دو وجه وارد شده ـ تأييد فرمودهاند.
اگرچه در اين احاديث مستقيماً به قراءات سبعه اشاره نفرمودهاند ولي با اين بيان، چه بسا خواستهاند رضاي خودشان را نسبت به قراءات ابراز نمايند و صحّه بگذارند.
عدّهاي از دانشمندان علوم قرآني[4] اشكال نمودهاند كه اين احاديث مخالف با حديثي است كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: در جواب كسي كه پرسيد: آيا آنچه مردم ميگويند (كه قرآن را با هفت حرف ميشود خواند) صحت دارد؟ فرمود: «نه، دروغ ميگويند»، تا اينكه ميفرمايد: «قرآن با يك حرف و از طرف فردي يكتا نازل شده است».[5]
و نيز امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرموده باشد كه: «قرآن قِسم واحد و يكي است و از طرف فردي يكتا نازل شده است و اختلاف از ناحية روات است».[6]
صاحب مصباح الفقيه پس از نقل حديث ميفرمايد: «تكذيب امام ـ عليه السّلام ـ مربوط به مطلب و تفسيري است كه ازحديث كردهاند و در واقع تكذيب، راجع به دلالت روايت است نه سند آن (يعني تفسيري كه آن شخص از حديث كرده، به نزول بر هفت وجه را امام تكذيب كرده است نه جواز قرائت بر هفت وجه را چرا كه ما معتقديم قرآن فقط بر يك قرائت بر پيامبر خدا نازل شده است) زيرا ميشود گفت اين عبارت (حديث أحرف سبعه (جواز قرائت بر هفت وجه)) از پيغمبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ صادر شده است بلكه ادّعاي تواتر آن را نيز نمودهاند»[7]، (دقت شود).
در اين قسم، احاديثي را كه آورديم اگر چه مستقيماً قراءات سبع را قصد نكرده بودند امّا با اندكي دقت ميتوان منظور امام ـ عليه السّلام ـ را دريافت . اينك در قسم دو، احاديثي را ميآوريم كه امام ـ عليه السّلام ـ مستقيماً به قراءات سبعه اشاره مينمايد.
و «امّا قسم دوم»:
از آنجا كه علوم اسلامي، عموماً و علم قرائت قرآن خصوصاً در زمان امام باقر و امام صادق ـ عليهما السّلام ـ رشد بسيار ملموس و محسوسي بين مسلمين داشته و نيز مسئلة تحقيق و بررسي و در نهايت اشتهار و أعلميّت عدّهاي مشخص در مسئلة قراءات در همين عصر بود، ميتوان نتيجه گرفت كه از شيعيان آن حضرات أَبعَد است كه در مورد مسئلة قرائت، هيچ سؤالي ننموده و يا اهميّتي نداده باشند.
حال، ميگوييم در هيچ يك از كتب احاديث ـ چه با سند معتبر يا غير معتبر و چه در اخبار متواتر و يا آحاد ـ نداريم كه بر عدم صحّت قراءات يا عدم وثاقت قرّاء تصريح يا با كنايه مطلبي بر عليه اينها بيان نموده باشند بنابر اين، يقيناً آن حضرات با قراءات مشهور كه بين مسلمين بوده و مشهورترين آنها قرائت قرّاء سبعه ميباشد مخالفت نورزيدهاند. حال در مقابل سؤال، دو گونه ميشود صحّه گذاشت: يا با سكوت و يا با نطق.
در چند حديث به نقل از علماي بزرگ تشيّع (مثل شيخ صدوق) اخباري به ما رسيده كه حضرات معصومين ـ عليهم السّلام ـ به اطاعت از قرائت مشهور بين مردم ـ كه همان قرائت قرّاء سبعه و بعضاً عشره بوده است ـ امر فرمودهاند.
در «وسائل الشيعه» آمده است كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ در سؤال شخصي كه در مورد قراءات قرآن بود فرمود: «و اقْرَؤُا كَما عَلَّمْتُمْ».[8]
و نيز در جاي ديگر به همين مناسبت فرموده است: «اقْرَءْ كما يَقْرَءُ النّاس».[9]
و در جاي ديگر: «اِقْرَؤُا كما تَعَلَّمْتُم».[10]
اين قسمت را با سخن علّامه حسن زادة آملي در اين مورد به پايان ميرسانيم: «ائمّه ما ـ عليهم السّلام ـ با اين قرائتها موافقت نمودهاند چون در عصر ايشان رايج بوده است و ايشان، مردم را از عمل به آن قراءات منع نمينمودند و همه جا قرائت امامان، موافق يكي از هفت قرائت است و اينكه قرائتي از ايشان روايت شود كه غير از قرائتهاي متواتر باشد بسيار كم است و اين مسائل با دقت براي متبحّر علوم قرآني واضح ميگردد».[11]
[1] . التمهيد في علوم القرآن به نقل از رسالة النعماني في صنوف آي القرآن.
[2] . التمهيدفي علوم القرآن به نقل از بصائر الدّرجات، ص 196 همين حديث را علّامه مجلسي (ره) از زراره و او از امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ در بحار الانوار، ج 92، ص 98 نقل كرده است.
[3] . بحارالانوار، علّامة مجلسي (ره)، ج 92، ص 83 با همين مضمون و با كمي تغيير در عبارت از: التمهيد في علوم القرآن به نقل از: خصال صدوق، ج 2، ص 358.
[4] . مثل صاحب التمهيد و استدشان ايت الله خوئي (ره).
[5] . اصول كافي، ثقة الاسلام كليني، ج 2، باب النوادر.
[6] . همان مدرك.
[7] . مصباح الفقيه، حاج آقا رضا همداني (ره)، كتاب الصلوة، ص 274.
[8] . وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملي (ره)، كتاب الصلوة، ج 4، ص 821.
[9] . سر البيان، ص 61 به نقل از شيخ صدوق ـ عليه الرحمه ـ در خصال صدوق و نيز در پژوهشي در قرآن، ص 376.
[10] . سر البيان، ص 61 به نقل از شيخ صدوق ـ عليه الرحمه ـ در خصال صدوق و نيز در پژوهشي در قرآن، ص 376.
[11] . فصل الخطاب في اثبات عدم تحريف كتاب ربّ الارباب، تأليف آيت الله حسن زادة آملي.
:: موضوعات مرتبط:
قرآن و عترت ,
,
:: برچسبها:
قرآن ,
روایت ,
عترت ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1